دویست وهشتادویکمین #شعرسیاسی_اجتماعی باعنوان
( #تا )
تامدیرنادان در ایران داریم
غم وغصه هافراوان داریم
تامدیران بفکردزدی هستند
کارگران باناله هاعهدبستند
تاجتاح بازی هاچنین بسیارند
عدالت رابایدبخاک بسپارند
تادغلبازی درجامعه جاریست
آینده هم آیین بدبیاریست
تادغلبازی میان جامعه ست
مساجدهم مشابه صومعه ست
تامیان دولتمردان بدحالیست
سفره هاهم ازنان حلال خالیست
تابین گفتاروکردارفاصله ست
رفتارجامعه هم بی حوصله ست
تاکاسه های گدایی دراز است
دربهای دزدی هم همیشه بازاست
تاخریدها همیشه قسطی بوده
حلال حروم راباخودش ربوده
تاریاکاری بوده درکردارها
امیدی نیست به آیین گفتارها
تاشعارهارنگ عمل ندارند
صدرنگی رادر رفتارهامی کارند
تافسادوتبعض هاوجوددارند
بزهکاری هاهمیشه پایدارند
تارشوه درجامعه پاک نشود
پلیدی درجامعه خاک نشود
تاحجاب رفتارمابی ریشه ست
اقتصادهم باربامثل تیشه ست
تادروغ وپلشتی وجوددارد
خیانت هم مثل باران میبارد
تابنام شهیدپله می سازیم
نبایدبه انسانیت بنازیم
تاحق کشی اینچنین عیان بوده
ظلم بزرگی به مسلمان بوده
تاناعدالتی همیشه هستش
درب خیانت رانمیشه بستش
تاحقیقت همیشه گمنام بوده
درستکاری همراه باالام بوده
تاآسمان اینگونه بوده سیاه
ازسینه هابرآیدغم هاباآه
تانفس علیامیادازسینه
ازدشمن ولایت داردکینه
شاعرحماسی سراقوم لر
#علی_سرابی_یاقوند